
• ترندها چرا اینقدر زود میآیند و میروند؟
ترندها با صدای بلند شروع میشوند و خیلی زود محو میشوند. دلیلش این است که مغز انسان به تازگی واکنش قوی نشان میدهد، اما وقتی یک چیز زیاد تکرار شد جذابیتش را از دست میدهد.
برندها هم برای زنده نگهداشتن بازار، مدام ترندهای جدید میسازند. از طرف دیگر، مردم از ترندها برای نشان دادن “بهروز بودن” استفاده میکنند؛ اما وقتی همه از یک ترند استفاده کنند، دیگر خاصیتی برای تمایز باقی نمیماند. همین باعث پایان سریعش میشود.
شناخت این چرخه کمک میکند استایل شخصی داشته باشیم و اسیر موجهای کوتاهمدت نشویم.
ترندها همیشه با یک سروصدای بزرگ وارد صحنه میشوند؛ ناگهان همهجا دیده میشوند، از خیابان تا شبکههای اجتماعی. چند ماه بعد انگار به یکباره بخار میشوند و همان آدمهایی که آنها را پرستش میکردند، از دیدنشان خجالت میکشند. این رفتوآمد شتابزده فقط یک عادت مصرفی نیست، بلکه ریشه در ذهن انسان و ساختار صنعت مد دارد.

انسان موجودی است که با تازگی تغذیه میشود. ذهن ما به محرکهای جدید واکنش شدیدتری نشان میدهد. این خاصیت عصبی، مثل یک موتور کوچک، ترندها را جلو میبرد. وقتی اولینبار یک طرح، یک رنگ یا یک فرم تازه دیده میشود، جذابیتش به خاطر «تازه بودن» است، نه لزوماً به خاطر کیفیت یا زیبایی مطلق.
اما هر تازهای عمر کوتاهی دارد. مغز، بعد از تکرار زیاد، دیگر با همان شدت واکنش نشان نمیدهد. درست مثل بوی عطری که بعد از چند دقیقه دیگر احساسش نمیکنیم. ترندها دقیقاً در همین نقطه سقوط میکنند؛ وقتی اشباع میشوند. وقتی آنقدر همهجا دیده میشوند که دیگر به جای تازهگی، فقط حس تکرار میدهند.
در این میان، صنعت مد هم فرصت را از دست نمیدهد. برندها برای زنده ماندن نیاز به چرخههای پیاپی دارند. ترندها برایشان مثل فصول سال هستند؛ باید هر چند ماه یکبار فضای جدید بسازند تا بازار دوباره حرکت کند. حتی اگر آدمها چیزی را دوست داشته باشند، ساختار صنعت نمیتواند منتظر بماند تا دلزدگی طبیعی اتفاق بیفتد. باید همیشه یک «بعدی» وجود داشته باشد.
اما داستان فقط این نیست. ترندها یک نقش اجتماعی هم دارند. لباسها همیشه زبان بدن بودهاند؛ شکل خاموشی از گفتگو. مردم از ترندها برای گفتن چیزی دربارهی خودشان استفاده میکنند: “من بهروز هستم”، “من جزو جمعیت فعال شبکههای اجتماعیام”، “من جا نمیمانم”. وقتی یک ترند بیش از حد فراگیر میشود، دیگر این پیام را منتقل نمیکند. خاصیتش را از دست میدهد. دیگر «تمایز» نمیسازد. همین باعث مرگ سریعش میشود.
ترندها رعدوبرقهای کوتاهاند، اما همیشه نشانهای از ابرهای بزرگتر هستند؛ جریانهای فرهنگی، زیباییشناسی نسلها، و نیاز انسان به بازی با ظاهر. اگر بخواهیم پشت این بازی را ببینیم، باید بدانیم که هر ترند، حتی کوتاهترینش، چیزی دربارهی زمانهی خودش میگوید.
شناخت این چرخه به ما کمک میکند بهجای اینکه خوراک روزانهی ترندها شویم، باهوشتر انتخاب کنیم. استایل شخصی چیزی است که از دل این هیاهو میگذرد اما در دامش نمیافتد. ترندها میانبُرهایی برای هیجان لحظهایاند؛ استایل، راه طولانیِ شناخت خود.
چه کسانی پشت پرده ترندها هستند؟

ماجرا شبیه یک تئاتر بزرگ است که روی صحنهاش فقط چند نفر دیده میشوند، اما پشت صحنه صدها نفر نخها را میکشند.
ترندها را یک فرد یا یک جای خاص تعیین نمیکند؛ بلکه مثل جریانهای زیرپوستیاند که از چند مرکز قدرت و چند نیروی فرهنگی همزمان میآیند.
در فشن، چند گروه اصلی همیشه نقش پررنگتری دارند:
خانههای مد بزرگ. برندهایی مثل Dior، Gucci، Prada و همردههایشان در واقع آزمایشگاههای زیباییشناسیاند. آنها روی صحنهی فشنویکها «جهت باد» را تعیین میکنند. یک شانهی اغراقشده یا یک رنگ تازه در لباسهایشان، ناگهان در سراسر دنیا میپیچد.
آژانسهای ترند پیشبینی. اینها سازمانهایی هستند که قبل از اینکه چیزی مد شود، آن را حدس میزنند. از دادههای فرهنگی، تحلیل رنگ، رفتار مصرفکننده، اقتصاد و حتی سیاست استفاده میکنند. موسساتی مثل WGSN و Trend Union در حقیقت “پیشگویان” رسمی مد بهحساب میآیند.
سلبریتیها و اینفلوئنسرها. آنها مثل بلندگو عمل میکنند. یک آیتم کوچک اگر در تن فردی با میلیونها دنبالکننده دیده شود، از یک پیشنهاد ساده تبدیل به موج میشود. این اتفاق از فرش قرمزها تا TikTok و اینستاگرام جریان دارد.
فرهنگِ خیابانی. برخلاف تصور، خیلی از ترندهای بزرگ از خیابانها شروع میشوند نه از برندها. استایل نوجوانها، اسکیتبازها، هیپهاپ، یا حتی جنبشهای اجتماعی. برندهای بزرگ معمولاً این موجهای کوچک را شکار و تقویت میکنند.
طراحانی که ریسک میکنند. گاهی یک خلاقِ تنها، یک ایدهی عجیب را روی صحنه میگذارد و اگر جرقه بگیرد، دنیا دنبالش میرود. مد بارها از همین لحظههای کوچک دگرگون شده.
الگوریتمها و رفتار جمعی. در چند سال اخیر، شبکههای اجتماعی هم یک بازیگر جدید اضافه کردهاند. الگوریتمها چیزهایی را که “بیشتر دیده میشود” بیشتر هل میدهند. نتیجهاش این میشود که گاهی ترند نه از زیبایی، بلکه از تکرار متولد میشود.
ترندها در واقع محصول همافزایی همهی این نیروها هستند: خلاقیت طراحان، قدرت رسانه، اقتصاد برندها، رفتار مردم، و میل همیشگی ذهن انسان به چیز تازه.



